محمود تنبکتیتُنْبُکْتی، محمود بن عمر بن محمد اَقیت صِنهاجی مَسّوفی (۸۶۸- رمضـان ۹۵۵ق/۱۴۶۴ ـ اکتبر ۱۵۴۸م)، فقیه و قاضی مالکی است. ۱ - نسبچنانکه از نسب صنهاجی او بر میآید، وی از صنهاجه، یکی از قبایل بربر منطقه بوده [۱]
احمد قلقشندی، نهایة الارب، ج۱، ص۲۹۰، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
و به خاندان آل اَقیت از تیرۀ مَسّوفه تعلق داشته است. [۲]
محمدامین محبی دمشقی، خلاصة الاثر، ج۱، ص۱۷۰، قاهره، ۱۲۸۴ق.
[۳]
عبدالحی کتانی، فهرس الفهارس و الاثبات، ج۱، ص۱۱۳، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۴]
عباس مراکشی، الاعلام بمن حل مراکش و اغمات من الاعلام، ج۲، ص ۹۹، فاس، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
بر اساس همین نسبت میتوان او را زادۀ کرمن تنبکت دانست. رشد تنبکتی تقریباً با آغاز جریان گسترش اسلامگرایی در سرزمین سودان همزمان بود. [۵]
محمدضیف الله فضلی، الطبقات فی خصوص الاولیاء والصالحین والعلماء والشعراء فی السودان، ج۱، ص۵، به کوشش ابراهیم صدیق احمد، بیروت، ۱۳۴۸ق.
[۶]
ژ م کوک، مسلمانان افریقا، ج۱، ص۴۲۱، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، ۱۳۷۳ش.
۲ - تحصیلاتتنبکتی علوم اولیه را در دیار خود فرا گرفت، اما بهطور طبیعی میتوان پنداشت که در این دورۀ آغازین گسترش اسلام هنوز شمار عالمان و دانشمندان بنام در آن دیار بسیار نبوده، و شاید به همین سبب است که نام استادان او بر ما آشکار نیست. اما میتوان گفت که پیش از آغاز سدۀ ۱۰ق به درجهای از مقام علمی رسیده بود که بتواند امکان آموزش و تدریس را در دیار خود بیابد و این را میتوان از اشارات منابع دریافت. [۷]
احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، ص۶۰۷، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۳۹۸ق.
۳ - مناصبقدیمترین اطلاع دربارۀ او مربوط است به حدود سال ۹۰۴ق/ ۱۴۹۹م که ولایت قضای تنبکتو به او داده شد. دربارۀ کارهای وی در دورۀ تصدی قضا سخن به نیکی بسیار گفته شده است؛ بهویژه از پاسداشت عدالت و احقاق حق وی. ۳.۱ - اقداماتاو با سختگیریهای فراوان در امر قضا، با رواج رشوهخواری و فساد ، بهویژه در دستگاه قضا و در میان قاضیان، به شدت مقابله کرد. بر همین اساس، چنانکه در منابع نیز بدان اشاره شده است، بهرغم ارتباط گستردۀ بزرگان با وی و تقدیم و پیشکش هدایای فراوان، او از قبول آنها امتناع میورزید. [۸]
احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، ص۶۰۷، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۳۹۸ق.
[۹]
عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۷۰۶، بیروت، ۱۹۸۳م.
۳.۲ - تدریسدر این دوره او در کنار قضا به تدریس در تنبکتو هم میپرداخت و گفته شده است که بسیاری کسان در محضر او آموزش دیدهاند. [۱۰]
احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، ج۱، ص۶۰۷، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۳۹۸ق.
۴ - سفر حجتنبکتی در ۹۱۵ق/ ۱۵۰۹م به حج رفت. ۴.۱ - بهرهمندی از اساتیددر خلال این سفر بر توشۀ علمی خود افزود و این فرصت را یافت تا در درس برخی از عالمان زمان خود همچون قلقشندی، ابراهیم مقدسی و شیخ زکریا کسب علم کند. [۱۱]
احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، ج۱، ص۶۰۷، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۳۹۸ق.
۴.۲ - اجازه روایتبه نظر میرسد در این زمان و در میانۀ سفرش شاید در مصر امکان فراگیری و اجازۀ روایت برخی آثار از جمله مختصر خلیل را یافته است؛ چه، پس از حضور در سرزمین خود، به روایت و رواج این اثر که در فقه مالکی تألیف شده، پرداخته است. ۵ - مروج مختصر خلیلدر منابع تصریح شده که تنبکتی مروج مختصر خلیل در سودان بوده است. ۶ - تدریس فقه و مذهب مالکیاو افزون بر این اثر، آثاری دیگر از فقه و مذهب مالکی را نیز تدریس میکرده است که از مهمترین آنها میتوان به المدونۀ سحنون و الرسالۀ ابن ابی زید اشاره کرد. او همچنین الالفیة و سلالجیة را نیز آموزش میداده است. [۱۲]
احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، ج۱، ص۶۰۷، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۳۹۸ق.
اگرچه عمر فروخ تنبکتی را افزون بر مختصر خلیل، مروج اصلی المدونة هم دانسته، این سخن در منابع دیگر تأیید نشده است. [۱۳]
عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۷۰۶، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۴]
احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، ج۱، ص۶۰۷، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۳۹۸ق.
۷ - اقدامات فرهنگیتنبکتی نام برخی کسان همچون پدر احمدبابا تنبکتی را در شمار دانشاندوختگان محضر خود دارد، [۱۵]
احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، ج۱، ص۶۰۸، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۳۹۸ق.
اما مهمترین سخن دربارۀ زندگی فرهنگی تنبکتی آن است که نخست باید او را حلقۀ وصل میان مدرسۀ مصر و سودان دانست؛ دیگر آنکه در سودان سدۀ ۹ق که مسیر نزدیکی با دین اسلام را تجربه میکرد، وی یکی از پیشینیان و اثرگذاران در آن زمان بوده است.۸ - خاندانتنبکتی ۳ پسر به نامهای محمد، عاقب و عمر داشت که منصب قضا داشتند. برادر او ابوالعباس احمد معروف به حاج (جد احمد باباتنبکتی) که در شمار استادان او نیز قرار دارد، از دیگر اعضای دانش آموختۀ این خاندان است. [۱۶]
احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، ج۱، ص۶۰۷- ۶۰۸، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۳۹۸ق.
[۱۷]
محمد مخلوف، شجرة النور الزکیة، ج۱، ص۲۷۸، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۹ - آثاراز آثار تنبکتی، نخست تقییدی بر مختصر خلیل در فقه مالکی را باید نام برد که نام آن در منابع باقیمانده است. دیگر اثری با نام کامل تاریخ الفتاش فی اخبار البلدان و الجیوش و اکابر الناس و ذکر وقائع التکرور و عظائم الامور و تفریق انساب العبید من الاحرار که عنوان آن به خوبی گویای محتوای آن است. این کتاب که در ۱۹۱۳م در پاریس چاپ مصحح شده، اثری است در تاریخ قصص و خرافات بومی که بسیاری موضوعات شگفتانگیز و اغراقآمیز را در خود جای داده است. تألیف تاریخ الفتاش در ۹۲۵ق/۱۵۱۹م آغاز شد و یکی از نوادگان وی، ابن مختار در ۱۰۷۶ق/۱۶۶۵م آن را به پایان رساند. [۱۸]
عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۷۰۷، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۹]
عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۷۱۰، بیروت، ۱۹۸۳م.
در چاپ کتاب نام مؤلف به صورت محمود کعت بن حاج متوکل کعت کرمنی تنبکتی دعکری ضبط شده است. [۲۰]
یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة والمعربة، ج۱، ص۴۶۴، قاهره، ۱۳۴۶ق/ ۱۹۲۸م.
جدا از آنچه در این اثر آمده، از مفاهیم قابل انتزاع از آنکه ما را به شناخت برخی زوایا و ساحتهای ذهنی مؤلف رهنمون میگردد، موضوع پیشزمینۀ فکری وی دربارۀ مفهوم محدود آزادی انسان است. به نظر میرسد مفهوم « حر و عبد » برای مؤلف معنایی بوده که نمیتوانسته است سیطرۀ آن را بر اندیشهاش پنهان بدارد. « تفریق انساب العبید من الاحرار » آشکارا در نام اصلی کتاب جای دارد؛ همچنین وی در مقدمۀ خود بر کتاب به تقسیم ملوک و رعایا اشاره دارد. [۲۱]
عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۷۰۷، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱۰ - فهرست منابع(۱) احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۳۹۸ق. (۲) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة والمعربة، قاهره، ۱۳۴۶ق/ ۱۹۲۸م. (۳) عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، بیروت، ۱۹۸۳م. (۴) محمدضیف الله فضلی، الطبقات فی خصوص الاولیاء والصالحین والعلماء والشعراء فی السودان، به کوشش ابراهیم صدیق احمد، بیروت، ۱۳۴۸ق. (۵) احمد قلقشندی، نهایة الارب، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م. (۶) عبدالحی کتانی، فهرس الفهارس و الاثبات، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. (۷) ژ م کوک، مسلمانان افریقا، ترجمۀ اسدالله علوی، مشهد، ۱۳۷۳ش. (۸) محمدامین محبی دمشقی، خلاصة الاثر، قاهره، ۱۲۸۴ق. (۹) محمد مخلوف، شجرة النور الزکیة، قاهره، ۱۳۵۰ق. (۱۰) عباس مراکشی، الاعلام بمن حل مراکش و اغمات من الاعلام، فاس، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه برزگ اسلامی، مزکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنبکتی، محمود»، ج۱۶، ص۶۱۱۱. |